هر دو دلگرفته از غم ، با چشائی زارو گریون
هر دو سینه ای پراز حرف ، هر دو در سکوت شبها
هر دو بیدارِ شبونه ، توی کوچه های تنها
اشکای من ، روی گونه ، هق هق تلخ خیابون
آخر عاشقی اینه !!! گریه کردن زیر بارون !!!
این منم که زیر بارون ، خاطراتُو مینویسم
منکه با قطره اشکم ، رهگذا ر شبِ خیسم
واسه این غریبه گشتن و دیگه چتری هم نمیخوام
پا بپای سرنوشتم ، دیگه یکقدم ، نمیام!
آره باورم نداری ، تو که ا شکامو ندیدی
تو که هر شب زیر بارون غم ِ عشقو نکشیدی
این منم ، که زیر بارون ، خاطراتوُ مینویسم
منکه با قطره اشکم ، رهگذا ر شبِ خیسم
کاش دوباره زیر بارون ، تو میومدی سراغم
تا ببینی مثه دیرو ز ، من هنوز یکدل داغم
ولی تو یک شب آروم ، زندگیمو ابری کردی
تو خودت گفتی که هرگز ، بدلم برنمیگردی!!!
من از ا ونروز تا بامروز ، دلِِِیِ بارون زده هستم
تو منو تنها گذاشتی ، من زدم دلو شکستم
حالا خاطرات بارون ، شاید از یادِ تو رفته
دل منهم ، واسه هیچکس ، راز اون شبو نگفته !!
تو میدونی و دل من ، که برات شعری رو خوندم
شعر کوچه از ُمشیری تا بدونی چرا موندم!
( با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز ، نتوانم نتوانم!!!*)
آخه دل کجارو داره ؟ وقتی یک دله اسیره!
دله من اسیر دامه ، خودشم بخواد نمیره!
تو با عشقتم ، یه روزی ، هر دو پای منو بستی
فردا با، سنگ جدائی ، پر و بالمو شکستی!
آره باورم نداری ! تو که ا شکامو ندیدی!
تو که هر شب زیر بارون ! غم عشقو نکشیدی!
این منم ، که زیر بارون ، خاطراتوُ مینویسم !
منکه با قطره اشکم ، رهگذار شبِ خیسم !
کاش دوباره زیر بارون ، تو میومدی سراغم
تا ببینی ، مثه دیرو ز ، من هنوز یکدل داغم !!!
تهیه و تنظیم اشعار : ف . شیدا..... http://www.fsheida.com/
شیواااااماهیچ