هر آن اشکی که در پای تو ریزم
تورفتی قلب من جا مانده اینجا
ولی تنها توئی ؛؛عشق عزیزم؛؛
پس ازتو دل نمیگیرد قراری
ندارم بعد تو من روزگاری
تو رفتی و زمستان جدائی
ترک داده دلم در بیصدائی
زاین سرمای تلخ بیقراری
نمی آید دگر برما بهاری
اگر حتی دگر با من نمانی!
نگیرم دل زتو درزندگانی
وگر از تو نگیرم هم نشانی
بپای عاشقی ها مینویسم
هر آن اشکی که در پای تو ریزم
هر آن اشکی که در پای تو ریزم
اول اردیبهشت ۱۳۸۷/۲۰ آپریل ۲۰۰۸
ســروده فـــرزانه شـــیدا(ف. شــیدا)
کاش مــی شد بر جـــــدایی خشــــم کرد شاخه های نســترن را با تواضع پخش کرد کاش می شد خانـــه ای از مهـــر ساخت مهـــــــربانی را در آن سر مشـق کرد روی دل های حقــــــیقی نقــــــش کرد
قانون معرفت میگه: باهام باشی باهاتم...... دیوونه بشی دیوونه میشم....... مریض بشی مریض میشم...... بمیری میمیرم..... تنهام بذاری ......منتظرت میمونم