گلی بوســـیدم و در دیده ی دل
برویت بوســه ای از دل نـشاندم
مـــبادا یــاد مــن از دل برانـــی
چــو من یاد ترا با دل کشـــاندم
تو دوری ازمنو ، من با دل خویش
بپـــایت ...اشک غـــمها را فشاندم
"وفایت هم ، چوتو، یک رهگذر بود"!
تو رفـــتی ، من ولی ، پای تو ماندم
مـــگو در یاد من بـــودی همـــیشه
بگوعــــشق ترا... از ســـینه راندم!
کنون تنهائی دل بـــس عمیق است
ولی من دل ، باوج غـــم رساندم
ف . شـــیدا
سه شنبه 21 خرداد 1387
وفایـــت هم ، چـــوتو یه رهـــگذر بود !!!!
سلام
فرزانه خانم هم شاعر خوبیه ها
ما را برد به فضا
سلام گرامی
وبلاگ زیبایی دارید ... من با یکی از شعرهام آپم و منتظر سیلی نقد شما
با سلام و احترام
من از طریق یکی از دوستان با این پایگاه ادبی آشنا شدم و با خبر شدم که یکی از کارهای هجووووم نیز در اینجا معرفی شد.
بسیار از لطف شما متشکرم و دوستدار دیدار بیشتر شما .
من لینکتان می کنم و نادیده شما را می ستایم البته همه اش به خاطر معرفی هجووووم نیست بلکه به دلیل انرژی خاصی که در این راه می گذارید .
ضمنا در hojum2.blogfa.com شکل تازه ای از کار را شروع کردم که اگر به دبدنم بیایی خوشحال تر می شوم .
لطفا خودتان را بیشتر معرفی کنید .
دوستدارتان . هجووووووووووم
انقدر بوسیدمش تا خسته شد
خسته از بوسیدن پیوسته شد
خواست لب بر شکایت بشکفد
لب نهادم بر لبش تا بسته شد
درود
بخش شعر سایت بانو باز شده
خوشحال میشیم یه سر بزنید
سلام ...سر سطر برگ ...انتها پاییز...ممنون