تغزلی آتشینموضوع:عاشقانه ها |
گنگ در تقلای تغزلی آتشین
بر من می نوازد دستان گرمش را بیهوده سرت کلاه می رود
اگر عشق را زمزمه نکرده باشی
زمین حیرت من و توست به گاه یکی شدن پیچک ها را ببین به نام عشقه خوش خیالانه می بافند درنگ خود را بر سر کوچه ی نارنجی از خرمالوها من و تو یک لحظه درهم درگوشی خود را نجوا کرده ایم یادت هست در من می تپیدی قلبت را برو دوان دوان بچین آن میوه ی ممنوعه را آویز بر حصار خانه ی همسایه به نشان محبت نگار دلم آسان می خندیدی و می بوییدی مرا بی تو من گمراهم دنیا را با تو آهسته دور می زنم نهایت گودالی ژرف و یک پرواز این هم نقطه ی قوتی است بودن را مرا بشنو و خودت را اینجاییم در یک اتاق بزرگ گم می شویم دستانمان بادام می چیند برای دیگری و یک لبخند تراویده از کنج لبت شیرین و من شرمسار از خواب با تو ایستادن ژرف در نگاه هم و رویایی در هم تنیده شاخ و برگ سپیدارها بخوان مرا که می خوانم تو را آهسته و نازک می نوازم کرشمه ی عاشقانه را. از : رضا آشفته
سایت شعر نو:http://shereno.com/index.php?op=artist |
نوشته شده در سه شنبه 20 فروردین 1387 - 18:41:30 ارسال از رضا آشفته |