شـعر وادبـیات /هـنری -اجتماعی - جستجوگر(f.sh)

شعر وادبیات از شاعران همراه با مطالب گوناگون

شـعر وادبـیات /هـنری -اجتماعی - جستجوگر(f.sh)

شعر وادبیات از شاعران همراه با مطالب گوناگون

واژه ها (بخش دوم) به قلم فرزانه شیدا

        

 زندگی را زندگی کن مرگ روزی خود خواهد آمد( فــرزانه شــیدا)

 

http://fsheida.com/blog/book/small1.jpg 

بخش دوم

 

واژه ها(سخنانی از هزار سخن)

 

به قلم : فــرزانه شـــیدا

 

در بخش دوم از واژه ها

 

به جملات و واژ هائی میپردازیم که در روح و

 

درون وهمچنین در مغز آدمی انسان را

 

به مثبت گرائی و اندیشه هائی سوق میدهد

 

 که محرک او در زندگی شخصی او

 

خواهد بود ومیدانید که یک فرد شاد جمعی را

 

شاد میکند.

 

اما درمیان جمعی حضور تنها یک فرد

 

افسرده ومغموم

 

میتواند جمعی را نیز به افسردگی سوق دهد

 

لازم بذکر است که واژه ها دیدگاه شخصی من به

 

آنچه تاکنون آموخته ام میباشد و

 

با مطالعاتی که در طی سالها داشته ام

 

واژه ها وجملات بزرگان را بسیار

 

در طول زندگی بکار گرفته ام

 

 و مطالعه ای وسیع داشته واز سن 14 سالگی

 

تاکنون به مطالعه انواع کتب علم روانشناسی

 

 پرداخته ام و (البته یکی از رشته های

 

دوره دبیرستان منهم نیز بوده است)

 

وهمچنین یکی ازعلاقمند یهای شخصی

 

من نیز محسوب میشود!

         

 

شاید بسیاری از شما با نام دکترروانشناس

 

 سوئدی  مقیم امریکا

 

که در امریکا واروپا شهرتی بهم زده است

 

آشنائی داشته باشید:

 

Dr:Philدکتر فیل مک گراو:

 

 

Dr:Phil

 

عکس وزندگینامه ایشان را در سایت گوگل

 

 براحتی  میتوان دیده وا زندگینامه ایشان

 

را مطالعه بفرمائید!!

 

(البته به زبانیهای غیر از زبان فارسی که شکر است):

 

 ومن البته اطلاعی ازاینکه ایشان ویا کتابهای او در ایران هم

 

شناخته شده یا ترجمه شده است ندارم.

 

 

 

اما مختصری از  متونی در مورد

 

ایشان  را برای شما ترجمه میکنم:

 

متن اصلی:

 

TV personality

 

Dr. Phil McGraw

 

$43 million*



It must be fun to tell people what to do—and

 

for them to actually listen

 

.Dr. Phil has made a fortune bringing

 

his tough love to American audiences,

 

who appreciate

 

 not-so-touchy-feely themes like

 

 ?""Divorcing the family:

 

Is it acceptable to kick out your kid 

 

on his daytime TV show

.....

*(Source: Salary.com)

 

ترجمه:(گزارشی کوتاه از یک روزنامه آمریکائی)

 

شخصیت تلوزیونی

 

دکتر فیل مک گراو

 

 باید جالب باشد که به مردم بگوئید

 

 چگونه در زندگی وآینده خود عمل نمایند

 

_برای آنان که دقیقا به بآن گوش میدهند.

 

ایشان شانسی را برای خود درست کردند

 

که باعث عشق علاقمندان آمریکائی

 

 به مصاحبه های رادیو و تلوزیونی بود؛

 

آنهائی که چندان راضی ومتشکر

 

_نه چندان مایل_وعلاقمند به سخن باشد-

 

 ( یعنی کسی که اهل حرف زدن نباشد)_

 

وخانواده های طلاق!!!

 

وسوال: 

 

_آیا مورد قبول است که تو کودک خود

 

را کتک بزنی؟!!

 

در وقتی که

 

زمان دیدن برنامه ئ روزانهء تلوزیونی اوست!!

 

( حتما میدانید که تنبیه بدنی در آمریکا واروپا

 

چه کودکی باشد چه زنی یامردی یا حتی حیوانی

 

جرم محسوب میشود وزندانی دارد*)

 

 ودرصورتی که  شخص تنببیه شده

 

فرزند  از خانواده ای باشد اورا از خانواده  گرفته

 

ودر خانواده ای دیگر به سرپرستی او میپردازند

 

تا از طریق والدین دچا صدمه روحی جسمی روانی نگردد

 

وحتی حیوان را هم از خانواده ای که بااو بدرفتاری

 

 کند میگیرند چه برسدبه یک انسان!!!

 

وچنانچه  فرزند ناخلف باشد و خانوادهای

 

 قادر به تربیت ومراقبت ورسیدگی از او نباشد

 

 ویا فرزندی باشد که از پس او بر نمی آیند بازاورا

 

خانواده جداکرده در مراکز مخصوص

 

و یا به خانواده ای دیگری میسپارند که

 

که بتواند اورا اصلاح وتربیت کند

....

 

بزودی کتابی از ایشان را بطور کامل

 

 ترجمه خواهم کرد

 

(اگرچه کتابهای ایشان بطور سریال

 

در چندین کتاب 1-2-3...نوشته میشود)

 

اما به هرشکل

 

این دکتر روانشناس کتب بسیاری را

 

 به تحریر درآورده است 

 

وپروگرامهای تلوزیونی (شو یا برنامه تلوزیونی)

 

روزانه ای دارند 

 

وکتب مربوط به ایشان نیز در اینترنت یافت میشود

 

ایشان نیز در جهان بصورت

 

وسیعی مورد استقبال همگان قرار گرفته

 

و من به شخصه تمامی پروگرامهای ایشان

 

 را دنبال کرده ومیکنم که در زمینه های

 

 گوناگون زندگیست از جمله :

 

خانواده _ طلاق/اعتیاد/ افسرده گی وغیره...

 

 

 

 نام کتاب فوق : تو مهّم هستی  میباشد

 

 واما متنی دیگر در مورد  ایشان:

 

 متن اصلی به زبان نروژی:

 

TV-ENGEL

 

 Flere tusen mennesker har hatt godt

 

utbytte av den berømte

 

tv-psykologen Dr.

 

Phil Mcgraw sine råd

??" .

 Nå gir han Britney muligheten,

 

؟؟؟!!! tar hun den

 

Foto: Stellapictures

 

ترجمه متن:

 

فرشته تلوزیونی

 

هزاران تن از مردم از پندهای دکتر فیل مک گاراو

 

این چهره معروف تلوزیونی استفاده کرده اند 

 

واکنون او به خواننده پاپ معروف 

 

( بریتنی اسپرز*)

 

که گویا معتاد به قرص های آنفتامین شده است 

 

این امکان را میدهد.!!!

 

آیا او (بریتنی*)  قبول میکند؟!

 

 

 

عکس از: فتو استلا

 

منبع : مجله شریک شویم یا شراکت:

 

http://www.seher.no/cm/SeHer/Kjendisnytt/1.669449

 

*

 

براستی چه چیزی باعث میشود که عده کثیری

 

 از مردم نیازمند بعه گفته های یک فرد روانشناس باشند؟!

 

آیا جز این است که انشان در من مرحله ای

 

 اززندگی براثر فشارهای وارد آمده براو به

 

نیازمند واژه های شخص دیگری میشود خواه او

 

 یک بزرگتر باشد خواه یک روانشناس!!!

 

وبواقع آنچه یک انسان را ازپا در میاندازد

 

 جواب نداشتن بر سوالات گوناگون زندگی اوست

 

خواه مادی باشد  یا معنوی اما همیشه

 

 ثابت گردیده است

 

 که مغز سالم در بدنی سالم است

 

بدین معنی که چه از لحاظ ورزش ونرمش...

 

و درکل بدنسازی برای

 

مغز مفید است چراکه اکسیژن لازم را

 

  به مغز رسانده وگردش خون را یاری میدهد

 

 وقتی روان ودرون فردی سالم باشد

 

مغز وعملکرد ورفتار واعمال او نیز حداقل کمتراز

 

 اشتباه خواهد بود.

 

گاه می بینیم کسی در طول عمر خود هرگز به

 

شخص ثالثی نیاز ندارد وانسانی قوی و

 

خودساخته است که نیازهای درونی

 

ومادی ومعنوی خویش را میتواند با

 

 واژه های شخصی یا پند بزرگان

 

 یا بکارگیری روش متعدد زندگی بدون تعصب و

 

 پیش داوری جوابگو باشد وبا  برداشتن گامهائی

 

 که تنها اولین قدم آن سخت است

 

همواره در زندگی انسانی موفق وکامیاب بوده و

 

شکستهای گاه بگاه او نیز دمی چند نخواهد پائید

 

واز ذهن او دور گشته مجدد  به زندگی

 

 عادی خود باز میگردد

 

وچه خوب است انسان بتواند تا بدین حد

 

درخود اعتماد بنفس ایجاد کند که هیچ چیز نتواند

 

در زمانی طولانی اورا از زندگی عادی او دور کند.

 

چراکه فرورفتن به انزوا همان...

 

 ودور شدن از جامعه وحتی خود او...همان!!!

 

 و بسیار ثابت گردیده است که زمانی که فرد

 

 بمدت طولانی در انزوا وافسرده گی فرو میرود

 

بیرون کشیدن او به زندگی روزانه با دشواری های بسیار

 

توام میگردد وگاه جز یک روانشناس خوب نمیتواند

 

شخص دیگری مشکل او را حل کند

 

ودراین جاست که قرصها وداروهای متعدد

 

بکار گرفته میشود وبدنی که تا دیروز

 

بدنی سالم وفعال بود به امداد داروهائی

 

که پس ازچندی به کلیه او نیزصدمه خواهد زد

 

 تنها میتواند روزگار بگذراند!!!

 

واین سوال پیش می آید که چرا؟؟؟!!

 

چرا فردی به این مرحله از زندگی میرسد

 

آیا جز این است که فرد چه با خود چه از دیگران

 

مداوم به منفی گرائی هائی میرسد که

 

جز گرفتن نیرو وانرژی درونی او

 

 فایده وثمری ندارد؟!

 

آیا جز این است که مداوم

 

 شکستهای خانوادگی /اجتماعی

 

باعث درهم شکستن تدریجی او میشود

 

واینجاست که میپرسیم

 

چرا یک فرد میبایست اینگونه خود را ببازد؟!

 

معمولا یک فرد سالم که از لحاظ روحی روانی در

 

شرایط خوبی بسر میبرد با دیدن شکست

 

شاید مدتی درخود فرورفته از دیگران دوری کند و

 

پس ازچندی باخود کنار آمده به زندگی وادامه حیات

 

بازگردد که اینجا باید به چنین شخصی آفرین گفت

 

اما دربسیاری مواقع انسان از تکرار مداوم

 

آنچه گذشت

 

 هرروز چه از طریق مرور درونی چه یاد آوری

 

مداوم دیگران کم کم  تحلیل رفته

 

وقادر به فراموش کردن آن نخواهد بود

 

اینجاست که واژه ها وهمچنین اعتماد بنفس

 

- درونی نیازی مبّرم است !

 

وچنانچه شخص فردی تا حدودی نامتعادل یا بقولی

 

غصه خور باشد که مدام دردل خودرا

 

تنبیه میکند وسرزنش کرده

 

 یا همه چیز را به گردن دیگران میاندازد!!!

 

بتدریج روحیه خویش باخته

 

به انزوای درونی واجتماعی خود از

 

 خانواده تا جامعه پناه میبرد

 

 براستی چه باید کرد ؟!

 

درچنین موقعیتی رها کردن فرد به حال خود جز

 

صدمه زدن بیشتر باو نخواهد بود

 

صرفنظر ازاینکه انسان زمانی درطی روز

 

 نیازمند تنهائی شخصی خود میباشد

 

اما چنانچه این درخود فرورفتن به درازا کشیده

 

از بیرون رفتن در جمع بودن وهمصحبتی با دیگران

 

 پرهیز نماید آنگاه تبدیل به فردی خواهد شد

 

که بزودی دچار بحران روحی میگردد

 

ولازم به ذکر است که هیچ چیزی نمیتواند

 

 فکر او را از آنچه میگذرد درامان بدارد

 

مگر اینکه او خود به وسیله بکار گرفتن

 

روشی خود را نجات دهد .

 

بطور مثال روانشناسان میگویند

 

وقتی ازفردی جدا میشوی چه به شکل عشق باشد

 

 چه با طلاق چه با مرگ

 

در هرشکل یک افسرده گی روحی دورنی

 

برای فرد تولید میگردد که یک انسان عادی وسالم

 

ایندوره غم خوردن را بزودی سپری میکند

 

وآرام میگیرد. اما همگان اینگونه نیستند

 

اینجاست که مدد گرفتن از کتاب  ها و

 

استفاده از پند واندرز بزرگان و...

 

میتواند خلوتی را که برای خود ساخته است

 

 غنی کند ودر جای آنکه مداوم با چه شد چه نشدها

 

وبازگوئی : آه من بازهم شکست خوردم !!!

 

بازهم بدشانسی وبدبیاری!!!

 

میتواند ازاین دوره انزواطلبی خود

 

 بهره ای شایسته ببرد

 

 ونه تنها برآموخته های خود بیافزاید بلکه

 

از فکرکردن به گذشته که جز صرف وقتی بیهوده نیست

 

دست بکشد ودرجای آن بخود بااین طریق

 

اعتماد بنفس دوباره وقدرت رویا روئی

 

 با زندگی خارج از محیط انزوا را بدهد

 

فکر میکنید چرا وقتی کسی از عزیزان فوت میکند

 

پس از چندی همه باو میگویند

 

لوازم و وسائل شخصی اورا ازخانه بدور کن به کسی

 

 ببخش وهرکاری میخواهی انجام بده

 

این بدلیل آن نیست که مرگ عزیز مهم نبوده است

 

اما در جلو چشمت نگذار باشد

 

این بدین علت نیست که مرگ عزیز مهم نیست

 

 وباید فراموش شود

 

این درهمه جای دنیا مرسوم است که نباید آنکسی که

 

 همچنان هست ویک زندگی را درپیش روی خود دارد

 

با فرورفتن به غزای درونی و روزانه زندگی

 

 خود را تباه سازد

 

چون فرد مورد نظر همچنان وجود دارد و

 

همچنان زندگی از آن اوست

 

ونمی بایست مداوم با نگاه کردن به عکس از دست

 

رفته خویش با بوئیدن لباس ولمس وسائل او

 

روحی خود را تحریک وبه غم باز گرداند.

 

این است که میگویند هرچه یادگاریست

 

ازخود دور کن

 

درزمینه عشق نیز همین مطلب صحت دارد

 

اگر شخص پش از ازدست دادن عشق خود

 

مددام به میعادگاهها  و جاهائی سربزند که

 

با فرد مورد علاقه خود میرفته

 

ومدام نامه های اورا از اول بخواند و تنها پیراهن

 

 یادگاری اورا روی صندلی اتاقش نهاده

 

هرروز ساعتها با یاد او بآن خیره شود

 

چندی بعد حضور وججود زنده خود را نیز

 

 فراموش میکند.

 

وحتی زمانی که شخص با طلاق از فرد مورد علاقه

 

 یا نفرت خود جدا میگردد

 

معمولا میگویند خانه خود را هم عوض کن

 

 واز تمامی آنچه یادآور اوست پرهیز کن

 

 چرا که فرورفتن به احساس تاسف, غم, درد, رنج

 

نه تنها چیزی را عوض نمیکند بلکه بازدارنده شخص

 

 در زندگی فردی او میگردد .

 

وچه بسا این شخص یک مادر یک پدر باشد

 

که فرزندان دیگری نیز داشته باشد

 

آنگاه دیگر فرزندان او نیز بتدریج از تنهاشدنی که او

 

برای آنها با به خلوت رفتن خود بوجود آورده است

 

آنان را نیز افرادی افسرده , غم خور , مایوس

 

وتنهائی پسند بار میآوردوبدین گونه  خانواده ای

 

 به جامعه ما افزوده میگردد که

 

هم در خود خانواده هم در جامعه افرادی را

 

خواهد داشت که مُبلغ  و ترویج دهندهء افسردگی

 

بدیگر کسان ونزدیکان خود هستند.

 

خواه فامیل باشد خواه دوست وآشنا خواه

 

در محیط مدرسه خواه دانشگاه وکار.....

 

بهرشکل واژه هائی که میتوانست مثبت و

 

زندگی ساز باشد تبدیل میشود.

 

به واژه های بازدارنده , مأیوس کننده

 

وحتی شکست دهنده!!!

 

چراکه چگونه فردی که در باور خود

 

 چیزی بعنوان موفقیت ندارد ونمی شناسد 

 

میتواند شخصی موفق باشد؟؟؟؟!!!

 

واینکه تنها به شانس وتقدیر خود تکیه کند

 

بااینکه: بالاخره یکطوری یکروز همه چی

 

درست میشود

 

جز باوری احمقانه نیست هیچ چیز هیچوقت

 

خودبخود درست نمیشود!!!

 

از آسمان برایت و شادی نمیریزد                     

             

وقتی امواج درونی تو به سوی آسمان

 

 نیز امواج منفی صادر میکند.

 

هرگز از آسمان کیسه ای پول نخواهد افتاد .

 

چون حتی برای بلیط بخت آزمائی هم میبایست

 

  دستت را برای زدن شماره هاتکان داده چیزی بنویسی!!!

 

            به هیچ کجا نمیرسی اگر درجا ایستاده باشی            

                   

دانشی نخواهی آموخت وقتی کتابی نمی گشائی                     

                 

هیچ چیز یاد نمیگیری !!!            

            

 اگر در جمع ها ودر جامعه به شنیدن ویاد گیری نپردازی .        

 

 هیچ چیز نخواهی آموخت وقتی تمام مدت خودت                 

                        

 حرف میزنی ومجال صحبت بدیگری نمیدهی .                

                     

  هیچگاه جوابی نخواهی گرفت              

 

 وقتی کّه سوالی نداشته باشی تا بپرسی .               

 

هیچوقت بی سوال نخواهی بود              

 

اگر مدام در زندگی بدنبال یادگیری باشی                    

     

 هیچوقت هیچ جوابی نخواهی گرفت وقتی در                    

 

پس سوال خود جواب را گوش نمیدهی !!                    

                                

هرگزچیزی دز زندگی  تغییرنمیکنداگر                      

 

خودخواهان تغییر آن نباشی                   

 

حتی گفتن کلمات و واژه هائی از این دست نیز                 

         

 میتوانند مغز را به منفی گرائی بکشاند                    

 

   هیچ چیز.هیچوقت.هرگز.هیچگاه.و...           

       

اما در جای اینبهتر است واژه هائی را که

 

میتواند روحیه ای مثبت به ما بدهد             

 

جایگزین آن کرده ومدام باخود تکرار کنیم:             

 

میتوانم .میخواهم .میشود .امکانش هست.               

 

  درست میشود.                 

 

 میشود همه چیز را درست کرد .                

 

 هرچیزی قابل تغییر است....               

 

می بینید که واژه ها در باور مغزی ما چقدر میتوانند                 

 

 فعالیت شخصی درونی وروحی یک انسان را                     

 

 تغییر  دهد!!!!                 

 

وحال این واژه ها را هرروز صبح زمانی که                        

    

 به آینه نگاه میکنی تا آبی بصورت خود بزنی                       

     

 همیشه با خود تکرار کن     

 

 : من هرچه بخواهم میتوانم باشم  

 

  کافی ست تنها اراده کنم 

 

 من میتوانم بسیار بیآموزم اگر در جمع ها 

 

 شنونده خوبی باشم 

 

   من میتوانم به همه چیز دست یابم

 

 اگر برای قدم اول ترس را ازخود دور کنم

 

 ودرمیانه راه بی جهت توقف نکنم

 

من میتوانم با خواندن هرکتابی حتی کتاب طنز بسیار

 

چیزها بیآموزم اگربا دقت کافی آنرا مطالعه کنم

 

ونکته های ظریف طنز نویسنده را برای خود

 

معنی کنم

 

(چون طنز نویس هم حتی هدفش فقط خنداندن نیست

 

وطنز با جوک فرق بسیار دارد*)!!!

 

من کسی هستم ووجود وحضور وجائی که خداوند

 

بمن اعطا کرده است سند کافی وگویائی ست

 

تا بدانم هستم وباید باشم وازاین بودن

 

حق استفاده وبهره برداری دارم

 

ودر نتیجه چیزی را که میخواهم

 

   میتوانم بدست بیآورم اگر تنها خواهان

 

 بدست آوردن آن باشم ودر همه زمان

 

  قادر هستم هرآنچه را مانع پیشرفت من

 

  است به طریقه ای مثبت وپیشرفت دهنده

 

 برای خود تغییر دهم

 

این میتواند الگوسازی من

 

از یک فرد مهم خوب وموفق باشد

 

میتواند یک کتاب چون کتاب آئین زندگی(دیل کارنتی*)

 

باشد یا کتاب وضعیت آخر نوشته تامس .آ.هریس

 

یا کتاب شفای زندگی

 

نوشته: لوئیز هی ترجمه گیتی خوشدل

 

یا کتالهای بسوی کامیابی نوشته آنتونی رابینز

 

یاکتب مختلف دکتر فیل مک گایوور

 

وهزاران کتاب از این دست یا گفته های پدر پدربزرگ که

 

در زندگی همیشه به آنچه  آرزوکرده وخواسته دست

 

یافته است!!!

 

ودر نظر داشته باشید الگوسازی شما

 

همیشه باید از کسی وفردی باشد که

 

 موفقیت داشته است

 

ودرکل از پا گذاشتن بروی جای پای کسی

 

 که در زندگی ناله هاداشته وهرگز به آنچه

 

آرزوی رسیدن بآن داشته ودر نهایت به هیچ کجا

 

نرسیده است نگذارید!!

 

الگو یعنی چیزی کسی که از روی آن

 

بتوان بطور درست وعملی نتیجه ای

 

درست وعملی گرفت!!!

 

خواه الگوی یک لباس باشد

 

یا فردی در جامعه وزندگی بهرشکل

 

همیشه همه بزرگان چه در ادیان

 

 چه در علم چه در زندگی روزمره ما

 

انسانهای موفقی بوده اند

 

که نیاز های شخصی روحی درونی ومادی خودرا

 

 به سبب تلاشهای شبانه روزی خود

 

 بدست آورده اند واکثرا از خانواده هائی

 

کم درآمد بوده بقولی دود چراغ نفتی خورده اند

 

 تا ادیسون ...ادیسون شد

 

وخسته شد از بوئیدن دود چراغ نفتی

 

گاه یک جرقه کوچک در زندگی میتواند

 

زندگی ساز همه آینده یک انسان باشد

 

مثال خیلی جالب :

 

 کسی که خلال دندان را کشف کرد

 

نامش را نمیدانم اما در سراسر دنیا

 

این تکه چوب بسیار ریز استفاده جهانی

 

 دارد وباز باید پرسید :

 

چرامن به این فکر  نیافتادم؟!

 

و.علت آن است که شخص در پی حل مشکل خود

 

 ازجمله گیر کردن قطعه ای سالاد درمیان دندان

 

به همان انگشت خود رضایت داد وبخود گفت:

 

 کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!!!

 

که البته اگر دقت کنید

 

اینهم باز برمیگردد به اعتماد بنفس شخصی

 

که من نیاز ندارم باینکه از دیگری برای

 

خارش پشتم کمک بگیرم

 

که خود کنایه ایست از 

 

( از وابسته نبودن انسان به کسی یا چیزی)

 

چیزی میسازم که بتوانم از آن وقتی دستم

 

به محل خارش نمیرسد استفاده کنم

 

نهایت اگر کاشف نیستم عقل که دارم

 

چوبی برمیدارم وپشت خود را ازاین خارش

 

عذاب آور نجات میدهم!

 

جان من برو حمام شاید اصلا چنین چیزی

 

 پیش نیاید!!!

 

میب ینید راه حل برای کمترین چیز تا بزرگترین چیز

 

درهمین واژه ها نهفته است

 

(واژه های مثبت)

 

حتی اگر این واژه کنایه ای باشد وطنزی

 

پس واژه ها را ساده نگیرید بزرگان بیخود بزرگ نشده اند

 

 واژه های آنان  نیز واژه های قوی وراه برنده

 

ومحرک بود ه است!!!

 

که آنان را باین رساند که امروز نامش

 

درتاریخ   ازبزرگان ومشاهیر

 

ربرجا مانده است  مناجات ونماز

 

 وخلوت با خدا نیز راه دیگر آرامش درون است.

 

به شرطی که بااعتماد کامل بخداوند یکتا رو آورده

 

وازاو خواهان این باشی که صبر استقامت پشتکار

 

و جوهره ء ساختن یک زندگی خوب را بتو بدهد

 

وهیچ میدانی تکرار خداوندا مرا ارامش ببخش

 

 ویاریم ده تا در زندگی انسانی موفق باشم

 

ودر زندگی در هرگز وا نمانم.

 

خود این یکی از مهمترین روش

 

 روحیه دادن به خود است ؟؟!!

 

چرا که در تکرار آن با اعتقاد وایمان باینکه خداوند ترا

 

 تنها رها نمی کند

 

و تکرار آن در مغز نیز، باور آنرا بتو میبخشد که

 

 با آن  وسیله میشود آرام رفت وباز به

 

زندگی بازگشته  وادامه داد و

 

خودبخود روحیه لازم برای حمل  ترا

 

 

از کار وزندگی باز داشته است بدست خواهی آورد:

 

وچه خوب است مرگ من ختم نام من نباشد

 

وبخواهم که بی من و وجود من نامم درجائی

 

 ثبت شده باشد.

 

 ولی اگرنمیتوانم بزرگترین باشم یاحتی بزرگ

 

 یک چیز میتوانم باشم

 

انسانی خوب مثبت مهربان وهمدل وهمراه با جامعه

 

که اگر روزی منی وجود نداشت یادم برجا بماند

 

       وچون چنین اندیشه کنی چنین شوی!!!!  

    

......               

                

آرزومند موفقیت همه شما دوستان عزیز هستم                    

             

شادمانه در پناه خداوند یکتا موفق باشید

 

 و امید روزگار بکامتان باشد

 

وخود نیز در شیرینی کام خویش گامهای موفق برداشته

 

 همواره موفق وشادمان باشید

 

نویسنده: فــرزانه شـــیدا

 

 راستی شب یلدا هم مبارک

 

امید شبی شاد وپرشور داشته باشید

 

 نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم آذر

 

 1386    فــرزانه شــیدا

 

 بزودی بخش سوم واژّه ها آپ میشود....

 

 

هیچگاه غم مخور!!!

    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد