-
بیادت بوسه ای بر گل- سروده ی فرزانه شیدا
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1387 02:01
گلی بوســـیدم و در دیده ی دل برویت بوســه ای از دل نـشاندم مـــبادا یــاد مــن از دل برانـــی چــو من یاد ترا با دل کشـــاندم تو دوری ازمنو ، من با دل خویش بپـــایت ...اشک غـــمها را فشاندم " وفایت هم ، چوتو، یک رهگذر بود"! تو رفـــتی ، من ولی ، پای تو ماندم مـــگو در یاد من بـــودی همـــیشه بگوعــــشق ترا... از...
-
لالائی ...سروده ی فرزانه شیدا -ف.شیدا
دوشنبه 20 خردادماه سال 1387 00:04
لالا گل پونه دل ، از غمها به زندونه برای عاشقی کردن، تواین دنیای ویرونه دیگه شوقی نمیمونه دیگه شوقی نمیمونه لالا گل سرخم ، نمونده سرخی رخ هم نه شرم از بی وفائی ها ، نه حُجّبی بر رخ وگونه تو دنیای تباهی ها ، دل هر آدمی خونه دل هر آدمی خونه! لالا گل سوسن ، توُ این دنیای تواین برزن تمومه قصه ها مردن ، دلااز بسکه حیرونه...
-
وصال -سروده ای از عماد افشار
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 01:27
رویای زندگی زندگی برای خستگانی چون من رویایی است مه آلود و بارانی شهر در اوج سکوت نه صدایی،نه چراغی،نه کسی حاکم ثانیه ها،مست از جام شب است تن رقاصه ی شب،جامه ای ظلمانیست در فراسوی فلق خانه ای نورانیست چشم خورشید،انگار به همین خانه نظر دارد و بس همه ی حسّ من اکنون اینجاست مست از عطر گل یاس در این شنزارم کوچه داغ است ز...
-
ای همه من !!! سروده ای از فرزانه شیدا
سهشنبه 14 خردادماه سال 1387 18:39
(آه ) شدی به سینه ام چو آمـــدی بیاد من آتــش داغ من شـدی به گـرمی زیــاد مـن شور وشرار دل شدی شعله ی آتشی به تن سوزش داغ حسرتی به سینه ی فراغ من لحظه به لحظه زندگی تلخ به جام و کام من روح وجود من شدی ای همه من " تـمام من "!! دوشنبه 13 خرداد 1387 فرزانه شیدا
-
دوسروده از فرزانه شیدا ( رنگ عشق -سایه)
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 03:55
تمام زندگی رنگی ز عشق است تمام بودنم سرشار مهری نمیخواهم بمیرم در جدائی نیازم در جهان جادو وسحری خداوندا ببین این قلب ما را شدم رسوای این مردم به شهری کنون نام مرا فــرزانه خوانند ولی دیوانه ام !!! شـــیدا به دهری یکشنبه 17 دی1385 ف.شیدا سایه برسنگ فرش زندگی سایه ام می بینم بس گریزان از من که بسی غمگین است و بسی آزرده...
-
*دل به تنگ آمده است ...*
جمعه 10 خردادماه سال 1387 04:17
*دل به تنگ آمده است ...* مانده ام سرگردان ونمیدانم من به چه اندیشه دلم خوش دارم دیگر از هرچه دروغ است به جان آمده ام دیگر از دیدن این چهره مردم به نقاب اینهمه ضدیت حرف و عمل اینهمه پشت هم از شاخ دروغ برسرشاخه تزویر پریدن تا کی؟ من به جان آمده ام دلم از هرچه دروغ است به تنگ آمده ...فریادش نیست بغض در راهروی سینه چه...
-
نامه ای به تو(آخرین نامه به یک معشوقه) شاعر صدای سکوت
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 00:08
نمیدونم چرا دلم میخواد اسم این شاعر رو بااین شعر بزارم (( گلی عاشقانه درغم)) نامه ای به تو(آخرین نامه به یک معشوقه) سلام امید وار هستم که بخوانی اینرا و بفهمی درد این دل غمگین را همه اینجا خوبند همه چیز رو براهست و سکوتی چه عمیق بر اتاق حکم فرماست خوب هستی حتما و اگر می پرسی از احوالات من هم ای زنده ام و ملالی نیست...
-
مرید میر قائد-شاعر گفتار نیمایى -به قلم سید هابیل موسوی
جمعه 3 خردادماه سال 1387 18:52
مرید میر قائد-شاعر گفتار نیمایى موضوع: ادبی و هنری وقتی قرار است ازشعر زنده یاد مرید میر قائد بنویسیم چیزی که وجه بارزمجموعه شعر پرنوشته هاست تجربه های او در قالب شعر نیمایی است. شعری که علی اسفندیاری باشکستن آثارسنتی گذشته درفرم و محتوا پایه گذار آن بود .اگر چه قبل از نیما نیز این گونه تجربه ها در آثار جعفر خامنه ا ی...
-
نمیدانم ..تا..هر..چه...پیش آید!!!...؟؟؟ف.شیدا
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1387 21:40
نمیدانم ..تا..هر..چه...پیش آید!!!...؟؟؟ _____________________________________ : خزان بر باغ قلبم سایه افکنده به صد خواری نمیدانم چه پیش آید؟ نمی خواهد ببارد آسمان یک قطره رویای بهاری! گو چه پیش آید؟! نگارم رفت ودل افتاده آخر، درغم وزاری بگوآخرچه پیش آید؟ بهارم سر شد اندر، ناله برگ دلم، دربیقراری تا چه پیش آید؟! بدنبال...
-
پلوتونیوم/ژان میشل ژار- به قلم آقای سید محمد آتشی
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1387 22:28
http://amyna.blogfa.com/ پلوتونیوم/ژان میشل ژار به قلم آقای سید محمد آتشی ازمیان تعدادزیاد آهنگ های مدرن روزدراینجا می خواهم درباره ی شش آلبوم وتجربه ی شنیدن انها ،به بیان احساساتم بپردازم. ابتداازبهترین های اکارینا بگویم که هنوزبعداز سالها شنیدنی ست. اثری ازدیه کومدناوژان فیلیپ ادن . اکارینانوعی آلت موسیقی کوچکی می...
-
هجووووووووووم -احسان مهدبان
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1387 15:07
منبع اولیه: تازه های ادبی به مدیریت اقای م. مجتبی : http://www.ccccc.blogfa.com : http://hojum.blogfa.com/post-65.aspx هجوممممممممممم -وبلاگ احسان مهدیان آفتاب از عرق این آبادی مست است امسال هم در نمایشگاه کتاب ندارم ولی از دیدن کتاب های چاپ شده و خبر چاپ کتاب شاعران عزیز، دوستان خوبم خوشحالم . اگرچه می دانم بیشتر به...
-
رهگذر مست - از: ف.شــیدا
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1387 03:02
بگو ای رهگذار عاشق و مست چه سان باغ گل عشق تو پژمرد؟! کدامین سنگدل با تو چنین کرد ؟ که این سان روح تو همچون دلت مرد! بگو ای شب رو مست ونگون بار نگار تو چه سان قلب ترا بُرد؟! ز آوازت چنین دیدم که در عشق به هجرانش دل زار تو آزرد! منم شبها به گریانی غمینم دل منهم به عشقی غصه میخورد کسی هم قلب ما خون کرده از عشق کسی هم...
-
نگاهی به اشعار زیبای عماد در رویای زندگی
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1387 19:11
سلام دوست عزیزم عماد افشار هستم از خدا 21 سال عمر گرفتم دانشجوی ترم 5 کامپیوتر دانشگاه آزاد ------------------- سایت رویای زندگی http://lifedreams.blogfa.com/ به قلم شاعر:عماد مرده امروز پرستوی سپید شعرم روح افیون شده ام به سقوط است دچار و تو می گویی باز سخن از اوج و سرور و پرواز؟!! در سراپرده ی اشعار دگر شوقی نیست به...
-
افشین یدالهی ترانه های ناهمخوان با معیارهای شعر کلاسیک مجوز ..
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 16:00
منبع خبری: تازه های ادبی www.ccccc.blogfa.com / منبَع: http://www.shabestannews.com/newsdetail.asp? newsid=87021321183261&code=4 ترانه های ناهمخوان با معیارهای شعر کلاسیک مجوز نمی گیرند . فرهنگی: افشین یدالهی معتقد است: در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیاری از ترانه ها به دلیل ناهمخوانی بامعیارهای شعر کلاسیک مجوز...
-
نکته هائی چند...
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 00:00
انسان خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد . اُرد بزرگ زندگی خواب است و عشق رؤیای آن . موسسه وقت گرانبها است ، اما حقیقت گرانبها تر است . دیسرائیلی با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید . اُرد بزرگ در این دنیا از دو راه می توان موفق شد ؛ یا از هوش خود و یا از نادانی دیگران . لابرویر مردم موفق...
-
آموخته ام که: از : م. عروج
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 22:34
آموخته ام که: زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم. آموخته ام که: فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست دادهی ما را تصاحب خواهد کرد. آموخته ام که: آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم. آموخته ام که: لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد....
-
پژواک خاموشی…(بادکنک )
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 18:58
در پژواک خاموشی… که صدایم درپشت پرچین های نامرادی… خموش میگردد ای جاودانه آسمان تا ابد آبی… طوفان زده فریاد کن … در حیرانی بادکنک های سرگردانی که چون دل گم کرده را ه حیرانند !!! فرزانه شیدا پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۶
-
بادپا باید رفت!!!
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1387 17:02
طعنه باد نهیبم زد ورفت وبه گوش دل گفت: ماهمه رهگذریم ودلم باز به آهستگی آرامی تا دم کوچه دلتنگی رفت روزگاری که گذشت خاطر رفتن و رفتن ها بود لیک تا مرز رسیدن بر خویش همچنان راهی بود همچنان کوچه وپس کوچه ی بسیاری داشت ورسیدن به سرا منزل عشق در پس اینهمه رفتن ها نیز باز ناپیدا بود باز هم راهی بود! ودلم راهوسی خوش میکرد...
-
ترانه ای جدید با نام وطن
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1387 22:23
وطن امروز سیاه پوشه وطن چون که عذاداره وطن وطن غرق سیاهیه پر از ادم سیاسیه وطن یعنی صلح وصفا نه جنگ و شلیک وصدا گفتی صدا کدوم صدا نمی زارن حرف بزنیم نمی زارن با هم بگیم نمی خواهیم ظلم در خفا ایران ما دادند به باد این ادمها به اسم خدا ادم های ساده مونو فرستادند جنگ با خدا اما دگر من وشما باید با هم یکی بشیم چون که ماها...
-
رتگین کمان لذت - ترجمه ی اثری از: پاتریسیا گونو -ترجمه خانم شیر
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1387 03:57
رنگین کمان لذت آهنگ صدایت در گوشهایم بوی خوش تو در خاطراتم همه ی خاطراتی که فضارا در مینوردند مرواریدهای شادی که بسوی تو روانند در انتظار ورودت هر نشانی از تو ذخیره ای از انرژیست برای همآغوشی خود را رها میسازم تا میل تو مرا در خود غرق سازد در موجی از لطافت و در اقیانوسی از احساس با گذشت هر ثانیه بتو نزدیک تر میشوم...
-
امید- شعری از فرزانه شیدا
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1387 17:27
در کوچه باغ شادیها قدمی دور میشود ... آندم که صدای پایش را... در کوچه باغ عشق جستجو میکنیم ... وانتظار در تارپود ما بانک میزند ... در نبض ثانیه ها ... میدانم باز میگردد ... ناامیدم نخواهد کرد که امیدم دیدار اوست! جمعه 13 اردیبهشت 1387 Farzaneh Sheida ف.شیدا
-
چه کردی با دلم ... ای وای...!!!سروده ی ف.شیدا
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1387 20:40
چنان کردی تو با قلبم که حتی در توانم نیست به عشقی در شبستان دلم حتی نظر دوزم وباردیگری حتی توانی در درون باشد که حتی بشنوم حرفی ز قلبی را...!!! چنان کردی تو با قلبم که روزوشب میان ورطه غمنا ک بودن ها زخود ...از زندگی.. از بودن و ماندن به هردم ... هر زمان ... هرلحظه بیزارم. بمن گفتی شبی در لابلای حرف شادی ها پس ازهجرت...
-
نازنینا
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1387 22:57
نازنینا ناز کم کن که اگر ناز کنی با همین ناز مرا خانه براندازکنی تومر مطربی ای ناز نگار دل من که هر آندم بدلم تازه نوا ساز کنی؟! چون روم از بر تو باز بنازم خوانی چونکه آیم به برت شیطنت آغاز کنی چون شنیدی که نیاز آورد این غمزه وناز این کنی تا بدلم جای خودت باز کنی ! سروده ی فرزانه شیدا چهارشنبه ۱۳۶۳/۲/۵
-
هراسی نیست -سروده ف.شیدا
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 02:54
مرا تا دل سپردن های یک عاشق ببر با خود... و بگذارم ... که سر برسینه ات یکدم بیآسایم وبا قلبم بگو از اوج پرواز ی بسوی عشق... که هرگز دل نمی ترسد بگیرد اوج پروازی! مرا از عاشقی هرگز هراسی نیست! مرا ترس از دم تقدیر غمگینی ست.. که قلب آسمانش را نیابم... همچو روح آبی ام بی تکه های ابر غمناکی! و تنهائی بخواند.... قصه ء شب...
-
دندان-اثری از میشل دامبواز-ترجمه خانم شیرین- سوئیس
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1387 20:03
دندان زیبا دندان، با لبخندی شیرین خود را می نمایاند همانند الماس مشرق زمین دندانی که طبیعت چه زیبا بهم پیوسته دندان سپید همانند برف و بلور همانند عاج سپید دندان خوش عطر همانند صمغ معطر دندانی که زیباییش سلطنتی است دندانی که همانند مروارید دهانی زیبا میافریند دندانی که پنهان و نمایان میشود زمانی که نمایان میشوی ذره ای...
-
بتو نامه مینویسم سروده ای از ف.شیدا
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1387 10:26
بتو نامه مینویسم! (ترانه) بتو نامه مینویسم ، از همه حرف نگفته ازتموم لحظه هائی ، که دل از جدائی گفته بتو نامه مینویسم ، با یه بغض غم نشسته با حریر آبی اشک ، با دلی که بد شکسته بتو نامه مینویسم ، که بگم یدنیااشکم پای عاشقی همیشه دلی گریون سرشکم بتو نامه مینویسم که دیگه خم شده پشتم اما اشکامو واسه تو، پای هر شعری...
-
دلم را باز بگذارید!-سروده ف.شیدا
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1387 07:18
دلم را باز بگذارید! دلم را باز بگذارید... که دیگر در توانم نیست برای هرسرود ونغمه وسازی.... دلی ازشعردیروزی و نو باشم!!! من آخر... خاطرم مصلوب و ویران شماتت هاست وحتی خود نمیدانم ... چرا اینگونه مصلوبم! دل آخر مهد دنیا را... از آن گهواره ای بیند که در آن لالای مادرم ، اوج محبت بود! وشاید مهد دنیا نیز.... اگر در پیچ...
-
؛به شیدائی: کسی ؛؛فرزانه ات ؛؛نیست؛سروده فـــرزانه شـــیدا
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 05:08
برودیگر مرا حرفی بلب نیست دلم میمیرد اما... بر تو تب نیست! برو کین ساحل ما موج غمهاست مرا طوفان غم در سینه برپاست برو... حتی نمیگویم که بازآ نمیجویم ترا ...دیگر بفردا... برو دیگر نمیگیرم نشانت زخاطر میبرم آن دیدگانت مرا از اوج عشق وشور وشادی فرو بردی به قعر نامرادی مرا از آن بلندای محبت رساندی تا سیاهی های محنت کنون...
-
توضیحی چند در مورد نامه دوست معزز سامرند. داودی به صدا و سیما
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1387 17:34
موضوع: عمومی توضیحی چند در مورد نامه دوست معزز سامرند. داودی به صدا و سیما در وسطی جوانی که شور پند آموزی و اصلاح جامعه در ذهنم ولوله بر پا ساخته بود مصمم گشتم گوهری چند از خزینه امثال الحکم پارسی را با زبانی ساده پروریده و در دل داستانی خود ساخته به زیور طبع مزین نمایم. دو از این چند ، مثلٌ کبک و برف و دیگری گوهر مشت...
-
فصل شکفتن واژ ه ها:شعری از فرزانه شیدا -ف.شیدا
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1387 05:43
فصل شکفتن واژ ه ها: در کُنج شهر سرگردان واژه های تردید در عبور تند چرخ ها و گا مها... چه سرگردانند!!! ای همکلام عشق ... برای باغچه از فصل روئیدن بگو ! در شهر جز دود ونگاه های مانده بر خاک هیچ نمانده است...! وکودکان توپهای رنگی خویش را در پستوی خانه... فراموش کرده اند!!! بازی بودن وزندگی را در چرخهای گذران وگامهای تند...